پارت آخر فصل اول

عشقی که نباید. پارت10 (آخر)

از زبان آنیا: ولی بابا من نمیخوام با اون پسره ازدواج کنم از قیافش معلومه هیچی از زندگی نمیدونه

لوید: آنیا من دوست دارم اگه به حرف اونا گوش ندی هممون رو میکشن

آنیا: ولی بابا

یور: کجا موندید زشته بیاید

لوید: اومدیم
(فردا)

آنیا همه چیو برای بکی تعریف میکنه

بکی: گریه نکن میری و همه چیو به دامیان میگی مطمئنم درک میکنه

آنیا: اگه نکنه چی

همون لحظه دامیان: سلام آنیا چیشده؟ خوبی؟ چرا گریه میکنی؟

آنیا همه چیو تعریف کرد

آنیا: مجبورم باور کن ولی ی نقشه دارم که همه چی درست میشه

دامیان و بکی: چه نقشه ای؟

آنیا: نمیتونم بگم ولی دامیان تو فعلا نزدیکم نباش و بهم با ی خط دیگه و رمزی پیام بده

دامیان: باشه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــازدواج کردنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منتظر فصل دوم باشید با عکس جدید میزارم و اسم جدید کل پارت هارو هم توی سیو هام میزارم اون فصل دوم هم توی ی کالکشن دیگه میزارم دوستتون دارم💕
دیدگاه ها (۱۶)

کدوم برای فصل دوم تا ساعت 9 امشب وقت دارید

کی بیداره

کپشن

#زندگی_احساسی_من#part21انیا وارد خونه شد انیا:« انیا برگشت خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط